English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 111 (7684 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
junior college U مدرسه فوق دیپلم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
diploma U دیپلم
diplomas U دیپلم
degrees U دیپلم یا درجه تحصیل
degree U دیپلم یا درجه تحصیل
AA U فوق دیپلم در علوم انسانی
They dont recognize your high-school diploma here. U دیپلم دبیرستان شما را اینجا برسمیت نمی شناسند
school mate U هم مدرسه
academies U مدرسه
academy U مدرسه
school age U سن مدرسه
school U مدرسه
schoolmates U هم مدرسه
school fellow U هم مدرسه
schools U مدرسه
schoolmate U هم مدرسه
schoolgirls U دختر مدرسه
schoolteacher U معلم مدرسه
schoolteachers U معلم مدرسه
schoolgirl U دختر مدرسه
unschooled U مدرسه نرفته
school phobia U مدرسه هراسی
school truancy U مدرسه گریزی
schoolma'am U مدیره مدرسه
schoolmarm U مدیره مدرسه
secondery school U مدرسه متوسطه
senior high school U مدرسه متوسطه
schoolyards U حیاط مدرسه
technical school U مدرسه فنی
schoolyard U حیاط مدرسه
schoolyard U محوطهی مدرسه
schoolyards U محوطهی مدرسه
school shooting U تیراندازی در مدرسه
drop out (of school) <idiom> U ترک مدرسه
school counselor U مشاور مدرسه
schooling U مدرسه رفتن
private schools U مدرسه ملی
janitor U راهنمای مدرسه راهنمای مدرسه
janitors U فراش مدرسه
janitors U راهنمای مدرسه راهنمای مدرسه
truancy U مدرسه گریزی
trade school U مدرسه حرفهای
trade schools U مدرسه حرفهای
grammar schools U مدرسه ابتدایی
grammar school U مدرسه ابتدایی
grade school U مدرسه ابتدایی
private school U مدرسه ملی
summer school U مدرسه تابستانی
janitor U فراش مدرسه
philosophy of the lyceum U فلسفه مدرسه
schoolwork U درس مدرسه
prep U مدرسه مقدماتی
summer schools U مدرسه تابستانی
satchel U کیف مدرسه
schools U تحصیل در مدرسه
satchels U کیف مدرسه
head master U مدیر مدرسه
school U تحصیل در مدرسه
preliminary school U مدرسه ابتدائی
These shoes dont fit me. U زنگ مدرسه خورده
The last school day. U آخرین روز مدرسه
play hooky <idiom> U از مدرسه یا کار دررفتن
He ran away from scool . U از مدرسه فرار کرد
scholastic U اقتصادی مدرسه ایها
high school U مدرسه متوسطه دبیرستان
high schools U مدرسه متوسطه دبیرستان
the school is out U مدرسه تعطیل است
seminaries U مدرسه علوم دینی
seminary U مدرسه علوم دینی
schooltime U ساعات درس مدرسه
theological school U مدرسه علوم دینی
finshing school U مدرسه تکمیلی دختران
technical colleges U مدرسه عالی فنی
faculty U اولیای مدرسه دانشکده
faculties U اولیای مدرسه دانشکده
subprincipal U معاون رئیس مدرسه
technical college U مدرسه عالی فنی
school readiness U امادگی ورود به مدرسه
school of tecnology U مدرسه عالی فنی
prep U مدرسه ابتدایی دبستان
reform school U مدرسه تهذیب اخلاقی
schoolmaster U نافم مدرسه مکتب دار
industrial school U اموزشگاه حرفهای مدرسه صنعتی
schoolmasters U نافم مدرسه مکتب دار
to be excused [from work or school] U معاف بودن [از کار یا مدرسه]
parochial school U مدرسه وابسته به کلیسای بخش
alma mater U سرود رسمی مدرسه یا دانشگاه
Since I left school. U ازوقتیکه مدرسه را ترک کردم
I must take the kid to school . U باید بچه راببرم مدرسه
PTA's U مخفف انجمن خانه و مدرسه
It is some distance to the school . U تا مدرسه فاصله زیاد است
PTA U مخفف انجمن خانه و مدرسه
schoolmaster U مثل رئیس مدرسه رفتار کردن
It reminds me of my schooldays . U مرا بیاد دوران مدرسه می اندازد
nursery schools U مدرسه بچههای کمتر از پنج سال
nursery school U مدرسه بچههای کمتر از پنج سال
Children start school at the age of 7. U بچه از سن 7 سالگی؟ مدرسه راشروع می کند
The boy is fresh from school. U پسرک تازه مدرسه راتمام کرده
schoolmasters U مثل رئیس مدرسه رفتار کردن
This is the site for a new scool . U اینجامحل ( احداث) مدرسه جدید است
public school U دبیرستان شبانه روزی مدرسه عمومی
old school tie U کراوات ویژهی دانش آموزان هر مدرسه
packed lunch غذایی که به صورت بسته به مدرسه یا سر کار میبرید
alma mater U مدرسه یا دانشگاهی که شخص در آن پرورش یافته است
advisee U کسی که از مشاور در مدرسه یا دانشگاه کمک می گیرد
schoolastic U پیرو روش تحقیقی قرون وسطی مدرسه یی
grader U جاده صاف کن شاگرد مدرسه ابتدایی یامتوسطه
whipping boy U بچه تازیانه خور بجای شاهزاده در مدرسه
schoolman U پیرو روش تحقیقی قرون وسطی مدرسه یی
juniorate U مدرسه شبانه روزی متوسطه محصلین دو ساله مقدماتی یسوعیون
Andy was never interested in school, but Anna was a completely different kettle of fish. U اندی زیاد به مدرسه علاقه نداشت، اما آنا کاملا متفاوت بود.
Recent search history Forum search
1با مدیر مدرسه حرف میزنم
1playing the game در مورد انجام ورزش چه معنی میدهد
1من دیروز به مدرسه دیر رفتم
1he goes to school
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com